امسال اولین محرمی بود که تو این دنیا بودی. اولین جمه ماه محرم همایش شیرخواران توی مصلای امام خمینی بود. من و مامانی وزنعمو آرزو جون تصمیم گرفتیم تو و مرسانارو ببریم اونجا صبح زود رفتیم توی خوابالوهم همش خواب بودی از تو ماشین تا اونجا که آخراش به زور بیدارت کردیم. خیلی مراسم خوبی بود خیلی خوش گذشت. همه هم عاشق تو شده بودن یه عالمه ازت عکس گرفتن تازه اخبار ساعت ١٠ کانل سه هم نشونت داد برات ضبط کردم بزرگ شدی ببینی. یه اتفاق بدم افتاد وقتی داشتیم برمی گشتیم دیدم کاپشنت نیست یعنی از دستم افتاده بود و من نفهمیدم اینقده ناراحت شدم بعد وقتی اومدم گفتم مامانی رفت دنبالش بگرده من گفتم آخه تو این شلوغی که پیدا نمیشه آخه با...