امیرارسلانامیرارسلان، تا این لحظه: 11 سال و 23 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما امیرارسلان

ماهگرد 23

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا عشق مامان با فوت کردن شمع 23 ماهگی وارد 24 ماهگی شد ادامه مطبم داریماااااااااا دست دست ذست من  قربون اون مظلوم نشستنت بشم اینم شمع فوت کردن پسر گلم و در آخر چند تا عکس از امیر ارسلان وقتی دوربینومیبینه هو خودشو لوس میکنه ...
23 اسفند 1393

ماهگرد 21و باي باي پوشك

پسررررم ديگه آقا شده جيشش كامل ميگه خداروشكرررر از بس با هوشه اصلا اذيت نكرد خودش شروع كرد به گفتن جيشش و حتي اگه جايي دستشويي هم نباشه خودشو كامل كنترل ميكنه كه به قول خودش به دشويي برسه از اونجايي كه من مامان تنبلي بودم موقع بدنيا اومدنش نتونستم براش كيك پوشك درست كنم وقتي ديدم پوشكهاي امير ارسلان مونده و ديگه هم لازمشون نداريم باهاش كيك پوشك درست كردم و ماهگرد 21 اميرارسلانو با اون گرفتيم ادامه مطلبم داريمااااااااااااااااا ...
21 دی 1393

ماهگرد نوزدهم

هووووووورا گل پسري 19 ماهه شد برررررررريم ادامه مطلب امير ارسلان عشق فشفشه حتي مي خواد كيكشو با فشفشه ببره و دقايقي بعد كيك توسط امير ارسلان اين شكلي شد اينم وضعيت اسب بيچاره گل پسرم يادت نره عاشقتتتتتتم ...
8 آذر 1393

ماهگرد هجدهم

عكسهاي هجدهمين ماهگرد پسرم بزار يكيك بخورم ببينم چه مزه اي واي خدا چقد خوش مزه بود يه ذره ديگه بخولم اين طوري نميشه بزار با شمعش بخولم با دست بهتر بوووووود واي خدا چرا اينجولي شدم ماماني آخه خيلي خوش مزه بود ببين چه ناز مي خندم حالا شمعمو فوووووت ميكنم حالا دسسسسست دسسسسسسست ...
8 آذر 1393

ماهگرد شانزدهم

    پسر گلم وارد شانزدهمين ماه قشنگ زندگيت شدي و براي ما شيرين تر و دوست داشتني تر ماهگرد شانزدهمتم خونه ماماني در كنار خاله ندا و خاله مريم و خاله فرشته جشن گرفتيم خيلي به هممون خوش گذشت                                                        عشق مامان وقتي تو شكم مامان بودي باباجونو عمو مهيار تو مسافرت چيني كه داشتن برات ل...
15 مرداد 1393

ماهگرد پانزدهم

امیرارسلان نمیدونی واسه ماهگرد این ماهت چه ابتکاری با خاله هات به خرج دادیم میخواستم واست کیک بخرم  خاله ندا گفت چرا کیک بخری بیا براش خودمون درست کنیم این شد که دست به کار شدیم ظهر از سرکار اومدنی وسایل کیک و خریدم قرار بود به هیچکس نگیم خودمون میخوایم درست کنیم و به همه گفتیم کیک سفارش دادیم بعدظهر با خاله مریم و خاله ندا رفتیم خونه خودمون و مشغول درست کردن شدیم 1کیکی درست کردیم بیاد موندنی بعد که درست شد اومدیم خونه مامانی ازسرپله با آهنگ و رقص اومدیم خونه خیلی روز خوبی بود توام حسابی شنگول بودی حالا واست چندتا از عکسای اون روزو میذارم امیدوارم بزرگ شدی به کیکمون نخندی طرفدارای امیر ارسلان بیاید ادامه مطلب و باقی ع...
18 تير 1393

ماهگرد چهاردهم

14 خرداد برابر 14 ماهگي پسر گلمو 24 سالگي خودم بود و ايندفعه با يه كيك دو نشون زديم                                                                            ...
19 خرداد 1393