از 2 روزگی تا چهل روزگی
این روزی که از بیمارستان دوتاییمون مرخص کردن همه تو خونه منتظر بودن تو رو ببینن ماهم تورو حاضر کرده بودیم ببریمت خونه که این عکسارو ازت انداختیم
اینم عکست با من
گل نازم اون روز که اومدیم خونه اینقدر که همه برای اینکه شما سردت نشه خونه رو گرم کرده بودن شما هم که خیلی گرمایی بودی گرمت شد وتمام صورتت قرمز شد وجوش زد منم کلی گریه میکردم
ولی خداروشکر خیلی زود خوب شدی
اون روزا من شیر نداشتم واسه همین مامانی بهت شیرخشک می داد خداروشکر اون روزا شیشه می خوردی چون بزرگتر که شدی اصلا شیشه دوست نداشتی وقتی می خواستیم بهت شیشه بدیم دهن کوچولوتو سفت می بستی
اینجا 10 روزگیته
الهی قربونت برم نفسسسسسسسسسسسسس
جیگر مامان اینجا 14روزه شدی خاله سما اومده بود دیدنت این سبدو برات اورد تو رفتی توش
اینجا 19 روزه شده بودی گلم اینجا برای اولین بار حاضرت کردیم رفتیم دد خونه مامانی
اینجا تولد باباجونه باباجون اینقده ذوق کرده بود امسال تولدشو باپسملش جشن میگیره
عزیز دل مامانی امروز بردیمت برای ختنه کردن ببین اولش که داشتی میرفتی....
اینجا هم برگشتنی تو ماشینه اینقد گریه کردی تاخوابت برد
الهی بمیرم برات
اینجا شب وقتی که اومدیم خونه حالت خوب شد دیگه میتونم بهت بگم پسرم گل پسرم مبارک باشه
اینج وقتی که مرسانا اولین بار اومد دیدنت اخه روز قبلش روز چهلمش بوده خخخخخخخخخخخ
و بالاخره پسرم یک ماه شد اینجا پسرم اولین ماهگردته
دورت بگردممممممممممممممممممممممممممم
و بالاخره روز چهلم تولدتم رسید و من مامانی تورو بردیم حموم آب چله رو سرت ریختیم
اینجا هم نخودم از حموم در اومد
اینجا رفته بودیم دریاچه خلیج فارس اخه اون موقع تازه افتتاح شده بود
اینجا هم حیاط خونه خانم محمدیه
یعنی من عاشق اون کتونی هاتم
اینم عکس دومین ماهگردت
ولی وقتی لباستو عوض کردم یه عکس دیگه ازت بندازم همش گریه کردی..
اخ دورت بگردم گریتم اخه خیلی جیگرههههههههههههههههههههههههههه