امیرارسلانامیرارسلان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما امیرارسلان

تعطیلی خرداد و شمال

برای اولین بار با همدیگه رفتیم مسافرت خیلی هم به هممون خوش گذشت فقط رفتنی چون حدود14 ساعت تو راه بودیم تو خیلی خسته شده بودی همش گریه می کردی  ما هم که نمی دونستیم باید چیکار کنیم تا اینکه یه جا وایسادیم تو رو گرفتیم زیر آب یه ذره آروم شدی آخه عادت داشتی هرروز حموم کنی اون روز چون از ساعت4 صبح تو راه بودیم نتونستی الهی قربونت برم  ولی وقتی رسیدیم اینقدر که خسته بودی تا فردا ظهر خوابیدی آخه بی سابقه بود تو تاظهر بخوابی همیشه6 صبح بیدار میشدی خلاصه تو این مسافرت چندبار اشک منو دراوردی چون شیر نمیخوردی... تازه مااونجا برا من تولد گرفتیم ولی تو خواب بودی برا همین باهات عکس ندارم تو این سفر خیلی ها با هامون بو دن ...
16 آذر 1392

دومین شمالت

١٧ مرداد و تعطیلی عید فطر بهانه ای شد برای رفتن به شمال... ولی این سری با فامیلای باباجون این سری خیلی بهتر بودی اصلا اذیت نکردی وقتی هم که شیر نمی خوردی لمتو یاد گرفته بودم میذاشتمت تو ماشین میرفتیم یه دور میزدیم تا تو بخوابی و تو خواب شیر بخوری اینم کسایی که با ما بودن قربون اون چشای گردت برم من... نفسسسسسسسسسسس من یعنی من عاشق قیافه خمار اینجاتم ...
16 آذر 1392