آلبوم 25 ماهگي
اين ماه تولد بابا مهدي بود ما براش يه تولد سوپرايزي گرفيتم كه خيللللللللي خوشحال شد به همه خوش گذشت
با هيچ كس كار نداشتي فط برا خودت اون وسط ميرقصيديو هو هو ميكردي
وقتي پسرم از خودش عكس سلفي ميندازه
يه عصر قشنگ امير ارسلانو بردم پارك ژوراسيك كه خيلي قشنگ و طبيعي دايناسورارو درس كدن ولي پسري انگار ترسيده بود از دور به همشون نگاه ميكرد از وقتي هم اومديم خونه همش صداشو كلفت ميكنه ميگه "داييسورم ا الان ميام ميخورمت"
يه شبم برديمت كيدزلند يا همون سرزمين كودك كه در حقيقت رستوران كوچولو ها بود با كلي وسايل بازي كه با زووووور اوديمت خونه
اينم غذاي خوش مزموووووون
يه عصر قشنگ ديگه تو پارك با باباجون
ارسلانم تو كارگاه خلاقيتش
جديدا وقتي ميخوام از اميرارسلان عكس بندازم همش قيافشو اينجوري ميكنه كج وكوله و عكساي من همش اينجوري ميشن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی