سوپرایز عمو مهیار جون
عمو مهیار روز تولدت کلی سوپرایزمون کرد آخه من گفته بودم تولدتو تو اردیبهشت می گیرم اونم با خودش فک کرده بود که نمی شه اولین تولد پسری بی هیچی بمونه برا همین زنگ زد که الا و بلا باید شب بیاید اینجا ما هم که تازه از مسافرت اومده بودیم با کلی خستگی رفتیم وقتی رفتیم تو خونه دیدیم بلللللللللله خونه پر از بادکنک ویه کیک خوشگم رو میزه با یه شمعه خوشگل
دستت درد نکنه عمو مهیار
ما خیلی دوستت داریم به امید روزی که بتونیم جبران کنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی