امیرارسلانامیرارسلان، تا این لحظه: 11 سال و 22 روز سن داره

شاهزاده کوچولوی ما امیرارسلان

تولد 1 سالگی با تم میکی موس

بعد از یه تاخیر طولانی اومدم... تو این مدت که نبودم درگیر کارهای تولد امیرارسلان بودم . با اینکه خیلی ها می گفتن امسال تولد نگیر ولی بالاخره تولدرو گرفتیم و تولد امیر ارسلان کوچولورو با مرسانا گوگولی باهم توی پارکینگ مامانمینا  برگزار کردیم خدارو شکر همه چی خیلی خوب پیش رفت و امیر ارسلان پسر قشنگ مامان خیلی آقا بودو اصلا اذیت نکرد... عاشقتم پسر گلم تشکر خیلی خیلی ویژه دارم از مامان گلم بخاطر اتمام زحماتی که کشید از کارهای تزییناتی تا آشپزی و... امیدوارم وقتی امیرارسلان بزرگ شد گوشه ای از کاراشو براش جبران کنه مامان گلم منو پسرم خیلی دوست داریم... از بقیه کسایی هم که خیلی بهم کمک کردن مثل ساناز جونو عمه فاطی و خاله صغری و زن...
21 ارديبهشت 1393

آلبوم 13 ماهگی

                                           قربون پسر گلم برم من که روز به روز داره شیرین تر از قبلش میشه اینقده کاراهای بامزه یاد گرفته که من الان همشو یادم نیست بنویسم اینقده مهربون شده همرو بوس میکنه هر وقت بهش میگم بابایی رو بوس کن میره عکس بابامو بر میداره یه عالمه لیسش میزنه اینقده قشنگ با تلفن حرف میزنه که نگو تلفنو میزاره رو گوشش و دورتادور خونه رو راه میره و با خودش حرف میزنه تقریبا تمام اجزای صورتشو بلد شده و وقت...
15 ارديبهشت 1393

نامزدی سهیلا جون

                                  11 اردیبهشت نامزدی سهیلا جون بود وخیلی به همه ما خوووووووووووو ش گذشت برای همین عکساشو میزارم تا یادگاری بمونه   بقیه عکسهامون در ادامه مطلبه امیر ارسلان اون روز خیلی آقا بود و ما رو اصلا اذیت نکرد و اما یک عکس مادر و پسری قشنگ من خودم این عکسو خیلی دوست دترم یه حس خوبی بهم میده و امیر ارسلان همراه پدر و مادر گلم ...
15 ارديبهشت 1393

ماهگرد سیزدهم

هوراااااااااااااااااااااااا پسر گل مامان 13 ماه شد یعنی 1 ماه از سال دوم زندگی قشنگشو گذروند این ماه ماهگردو خونه عمومینا برگزار کردیم بقیه عکسامون در ادامه مطلبه امیر ارسلان در حال دست بورد زدن به کیک   ...
15 ارديبهشت 1393

برای دوستای عزیزم

دوستای گلم ببخشید نتونستم تک تک جوابتون رو بدم آخه این روزا امیرارسلان خیلی شیطون شده و من فقط میام تو وبش یه دالی می کنم و میرم مرسی از همتون واسه پیامای قشنگتون همتونو دوست دارم ...
18 فروردين 1393

آلبوم 12 ماهگی

عشق مامان هر روز داره بزرگتر می شه و کاراهای شیرین تری میکنه و من از طرفی دلم واسه کوچیکی هاش تنگ می شه و از طرفی می خوام بزرگتر شه کارهای جدید تری ازش ببینم پسر گلم دیگه یاد گرفته بگه بابا    دد   آبه   من با هر بار شنیدنشون کلی ذوق می کنم خدایا ممنونم ازت که این فرشته کوچولو رو به من دادی   اینجا پسرم داره دالی بازی می کنه   اینجا امیر ارسلان حین رانندگی تو بغل بابا جونش خوابش برد ...
16 فروردين 1393

تعطیلات نوروزی(سفر به شمال و مشهد)

٣ فرودین راهی شمال شدیم خیلی روزهای خوب و پرماجرایی داشتیم روزاها میرفتیم بیرون می گشتیم شبهاهم همش بازی و خنده و.... خلاصه خیلی تعطیلات خوبی داشتیم  تا ٩ فروردین که باید برای عروسی اسما جون به مشهد می رفتیم باباجونم برای راحتی ما از همون جا بلیط گرفت که بی دردسر بریم ولی از شانس بد ما هواپیما کلی تاخیر داشت و ما تو فرود گاه نوشهر کلی اذیت شدیم طفلی امیر ارسلانم خیلی اذیت شد از وقتی هم رسیدیم مشهد همش گریه می کرد ما هم مجبور شدیم ببریمش دکتر و سونوگرافی و.... ولی دکترا می گفتن چیزیش نیست خلاصه از عروسی که هیچی نفهمیدیم توقتی برگشتیم تهران امیرارسلان ساکت ساکت شد الهی بمیرم پسرم از مسافرت خسته شده بوده ازت معذرت می خو...
16 فروردين 1393

نوروز1393

امسال هم شروع شد و ما این شروع قشنگو با بابا جون اینا(بابا بزرگ پدری) جشن گرفتیم و با سال٩٢ با همه ی خاطرات خوبش با وجود امیرارسلان کوچولو خداحافظی کردیم امیدوارم امسال سال خوبی برای همه ماها باشه اینم عکس لحظه تحویل سال   ادامه مطلبو از دست ندیدا     اینم اولین عکس سه نفره در سال ٩٣ یه عکس مادر و پسری گل پسری حاضر شده بره عید دیدنی امیرارسلان عاشق عیدی جمع کردن شده بود و خودش عیدی هاشو می گرفتو به کسی نمی داد خلاصه این عیدیه امیر ارسلان کلی پولدار شد     اینجا خونه عمو علیه هفت سینشون خیلی قشنگ بود   حالا می رسیم به هفت سین خونه خودمون...
16 فروردين 1393

تولد بابایی

روز ١ فرودین تولد ٥٠ سااگی بابایی بود و برای همین مامانی همرو دعوت کردو بابایی رو سوپرایز کرد بابایی خیلی خوشحال شده بود بابای گلم ایشالله همیشه شاد و خندون ببینمت   بقیه عکسها در ادامه مطلبه       ...
15 فروردين 1393